عشق واقعی

عشق واقعی

عشق واقعی

عشق واقعی

تنهایی

غمگین ترین غمگین...

هرگز تورا فراموش نخواهم کرد حتی اگر مرا از یاد ببری

و هرگز از تو رنجور نخواهم شد... چرا که تورا دوست دارم

دیوانه وار عاشقت شدم... چرا که مهربانی را در وجودت دیدم

با چشمانت وجودم را دگرگون ساختی... و اگر تو نبودی هرگز عاشق نمی شدم

قلب من از عشقت روی گردان نخواهد شد

سوگند که در وجود تو سرنوشت من نوشته شده است و اگر با مژگانت اشاره ای کنی فرسنگها راه خواهم پیمود چرا که شب عشق بسیار طولانی است

و در قلبم آرزوی تو می سوزد

آنگاه که از برابر دیدگانم دور شوی

خورشید وجودت پنهان می گردد

و ابرهای غم و اندوه مرا در بر می گیرند

و به دنیای غریبی می برند.

همیشه در قلبم حضور داری...

و عشقت زندگی ام را گل باران کرده است.

تمامی این دنیا را با قلبی پر از رمز و راز به دنبالت طی کرده ام

همیشه به انتظار آمدنت خواهم ماند

این جا در قلب من حد و مرزی برای حضور تو نیست!!!

به من نگو که چگونه بی تو زیستن را تمرین کنم...

مگر ماهی بیرون از آب می تواند نفس بکشد؟

مگر می شود هوا را از زندگی من حذف کنی و من زنده بمانم؟!؟

بگو معنی تمرین چیست؟

بریدن از چه چیز را تمرین کنم؟

بریدن از خودم را؟

مگر همیشه به تو نگفتم که تو پاره ای از تن منی؟

از من نپرس که اشکهایم را برای چه به پروانه ها هدیه می دهم!

همه می دانند که دوری تو روحم را می آزارد...

تو، خود پروانه ها را به من سپردی که مهمان لحظه های بی کسی ام باشند.

نگاهت را از چشمم بر ندار... مرا از من نگیر

هوای سر د اینجا را دوست ندارم...

مرا عاشقانه در آغوش بگیر که سرما و تنهایی...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد