غم دنیا روی دوش ام بود به ابروم خم نیومد
گذشت من یک دریا بود بخشش کم نیومد
تحمل که مرامم شد. گرفتاری به نامم شد
توی این دنیای آشفته خدا شکرت کلامم شد
صبور بودم یک کوه پر غرور بودم
توی تاریکی و ظلمت یک روزنه پر از نور بودم
اگر دل را به کسی بستم دلم را هدیه کردم
بدی دیدم بخشیدم به بدبینی نه پیوستم
من از دنیا نترسیدم به عقده وغصه خندیدم
چرا که آخر راه را همیشه در کنارم دیدم ...