عشق واقعی

عشق واقعی

عشق واقعی

عشق واقعی

شبی سرد

شبی سرد است و من افسرده

 راه دوری است و پایی خسته

نیرنگی است و چراغی مرده

می کنم تنها از جاده عبور

 دور ماندند زمن آدمها

 سایه ای از سر دیوار گذشت

غمی افزود مرا بر غم ها

فکر تاریکی و این ویرانی

 بی خبر آمد تا با دل من قصه ها سازد پنهانی

 نیست رنگی که بگوید با من

اندکی صبر،سحر نزدیک است

هر دم این بانگ بر آرم از دل

 وای این شب چقدر تاریک است!

 خنده ای کو که به انگیزم؟

 قطره ای کو که به دریا ریزم؟

صخره ای کو که بدان آویزم؟

 مثل این است که شب نمناک است

 دیگران را هم غمی هست به دل

 غم من،لیک غمی غمناک است

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد