عشق واقعی

عشق واقعی

عشق واقعی

عشق واقعی

..برای تو می نویسم

برای تو می نویسم 

برای تو که نیستی

حتی در لحظه هایم حضور نداری

فقط همیشه در ذهنم آرام آرام پرسه می زنی

هنوز از یاد نبرده ام که ساعتها با هم به تماشای اشکهای مرغ عشق تنها می نشستیم

همیشه می ترسیدم تنها شوم

مثل همان مرغ عشق تنها

و تو رفتی و من تنها شدم

و حالا کسی حتی اشکهای مرا به تماشا نمی نشیند

تو نگاهت را از من دریغ کردی

همان برایم بس بود که زنده بمانم 

 

آخر راه ..........

غم دنیا روی دوش ام بود به ابروم خم نیومد

 

                    گذشت من یک دریا بود بخشش کم نیومد

 

 تحمل که مرامم شد. گرفتاری به نامم شد

 

                    توی این دنیای آشفته خدا شکرت کلامم شد

 

صبور بودم یک کوه پر غرور بودم

 

                       توی تاریکی و ظلمت یک روزنه پر از نور بودم

 

اگر دل را به کسی بستم دلم را هدیه کردم

 

                       بدی دیدم بخشیدم به بدبینی نه پیوستم

 

من از دنیا نترسیدم به عقده وغصه خندیدم

 

                    چرا که آخر راه را همیشه در کنارم دیدم ... 

 

عشق

عشق را بی سبب عنوان مکن

        خواهش از بهر ستم خواهی انسان مکن

عشق در سینه نگهدار و هیچ فاش مگو

      چون که تاریک است این راه و از آن یاد مکن

عشق آیینه قلب است در آن زنگی نیست

         لیک این جمله نگهدار و عنوان مکن

در درون مایه عشقت ز جفا دوری کن

       آشکارا زین سخن هیچ کجا یاد مکن

اگر از بهر کسی در عشق مردی. مردی

         ورنه از جورو جفا عشق فریاد مکن